- سایه شکن
- آباژور
معنی سایه شکن - جستجوی لغت در جدول جو
- سایه شکن
- روشن کننده روشنگر، کسی که دین کفر را معدوم سازد
- سایه شکن ((~. ش کَ))
- روشن کننده
- سایه شکن
- آنکه نور و روشنایی بدهد و تاریکی و سایه را محو کند، روشن کننده، نور بخش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه سایه بیندازد، سایه ف کننده، سایه انداز، سایه دهنده، سایه گستر مثلاً درخت سایه فکن
کسی که در سایه نشیند، کسی که تعب و و رنج روزگار ندیده و نچشیده باشد
تنبل بچه ننه
چادر یا چیز دیگر که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند، هر چیز که سایه بیندازد و مانع آفتاب باشد، چتر، پرده، سایه گاه
خشک شده در سایه، میوه ای که آن را در سایه خشک کرده باشند
آنکه یا آنچه بر کسی یا بر چیزی سایه بیفکند، سایه اف کننده، سایه اندازنده، سایه انداز، سایه گستر
آنکه کاسه ها را بشکند، کودکی که با خود بمهمانی برند: (با خویشتن آورده بهر مایده ای بر کاسه شکنان زله کشان لقمه ربایان) (سوزنی)
کسی که در سایه بنشید، کنایه از شخص بی کاره و خوش گذران که به بی کاری و بطالت عادت کرده و تن به رنج و زحمت ندهد
آنکه هنگام حمله، سپاه دشمن را در هم شکند، برای مثال چون شیر به خود سپه شکن باش / فرزند خصال خویشتن باش (نظامی۳ - ۳۷۷)